سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کوچکانه

به نام خدا

دوباره سروکله محترم ما پیدا شد و یه وبلاگ دیگه را اشغال کردیم. من از همین اول شیوه کاریمو توضیح می‌دم تا بعدا مثل پیرزنا غرغر نکنید و وقت مبارک و ذی قیمتتون با غیبت امثال بنده حقیر اشغال نشه و کما فی السابق درگیر کارهای واجب ترتون اعم از بلوتوث و اس ام اس و ..... باشید:

این طور که ما قبلا تجربه کردیم و دیدیم شروع به کار هر وبلاگی بسیار خجسته است و طرف خیال می‌کنه که مثلا روی گوگل جانو کم کرده که: «آره (سعی کنید با لحن تپلانه بخوانید) ما هم وبلاگ زدیم و صاحب این وبلاگ به امید خدا از طریق همین وبلاگ هر روز برای شما یک مسئله هسته‌ای جدید را حل می‌کند و اگر هم وقت شد در همان روز یک آپولو هم برای دستگرمی هوا می‌کند. راستی کافیه که ایمیلتونو بگزارید تا هر روز مینیمم 500 تا جوک و اس ام اس توپ دریافت کنید» بعضیها هم که خیلی لارجند (درازند) و یا خیلی ندید پدیدند، شام میدند. تا یک هفته هم نیم ساعت به نیم ساعت یا مطلب می‌نویسه و یا هی نیگا می‌کنه که کسی برای حضرت استاد پیام گذاشته یا نه. ثانیه به ثانیه هی کپی_پیست میکنه، قالب عوض میکنه.... و خلاصه برای خودش دنیای باحالی داره. ولی بعد از یک هفته کم کم متوجه میشه که انگار بی مایه فطیره (بخوانید فتیره). ولی به روی خودش نمیاره و سعی میکنه اعتماد به کفششو حفظ کنه. بعد که کم کم میفهمه که نه انگار خبری نیست میره و از آن به بعد، هر چند وقت یک بار وجدانش باد میکنه و دو دستی (دقت کنید با دو دست) میزنه تو سرش که ای وای پس وبلاگ چی شد؟ بعد میاد و با هزار عرق شرم، یک معذرت خواهی مینویسه و قول میده که از این به بعد، مثل یه بچه گل، زود به زود آپدیت کنه.

و زمانی می‌رسد که آقای «هسته‌ای آپولو» یادش میره وبلاگی هم داشته.

هان؟؟؟.....

یکی از آقایون می‌فرمایند که: _ خوب به تو چه مگه از جیب تو دارند وبلاگ هوا می‌کنند؟ در ضمن مگه همه مثل جنابعالی‌اند؟ الحمدلله از هر 10 ایرانی که از 4-5 سال قبل وبلاگ زدند 9تا و نصفیشون هر روز دارند وبلاگاشونو آپدیت میکنن. اون نصف دیگه هم به حول و قوه الهی، در طرح بزرگ امنیت اخلاقی و اجتماعی، توسط نیروی محترم انتظامی دارن قلع و قمع میشن و زمین را از لیث وجود این وبلاگ‌نویسان بی‌پشتکار، بی‌وجدان و شرور پاک می‌کنند.

_ هی من می‌گم این منافقین کوردل را به این جلسات معارفه راه ندید. من اگه قاطی بکنم مثل الآن نیستما ...... هان گفته باشم

خوب ولش کن چی داشتم می‌گفتم؟ آهان.

خوب ما جماعت علاف هم همینطوریم. از این وبلاگ هم چیزی غیر از این چیزایی که گفتم نصیبتون نمیشه. از هر صدتا وبلاگی که ما توی این عمر بابرکت اینترنتی‌مون دیدیم دوتاش دووم اوورده که اون هم یکیش مال این خارجکیا بوده و یکی دیگش مال این جیره خورای اجنبی صفت (این پارسی بلاگیها را می‌گم).

بله؟؟؟.... الآن یک نامه به بنده دادند، توش نوشته که: خوب تو که لالایی بلدی چرا دوباره اومدی وبلاگ زدی؟

_ خوب چه کنیم دیگه 4-5 ساله نرفتیم مناطق جنگی گفتیم امسال با این جمعیت بیکار وبلاگ نویسان بریم. حالا درسته که بیکارند ولی این طور که خبرگزاری‌های خصوصی گزارش دادند بروبچس باحالی هستند.

بله منظور ما از افتتاح وبلاگ جدید همین اردوی از بلاگ تا پلاک2 بود. حالا من امیدوارم توی اردو از نظر غذایی حسابی سنگ تموم بگذارند تا ما یک دلی از عزا در بیاریم (منظورم غذای معنوی بود بی‌جنبه).

نتیجه گیری:

1- اصلا وبلاگ نزنیم

2- اگرم زدیم جار نزنیم

3- اگرم جار زدیم تو در و دیوار نزنیم

راستی یک شعری هم برای این اردو گفتم که تقدیم می کنم:

چه خوش گفت فردوسی پاک زاد              که رحمت بر آن تربت پاک باد

که هر کس «بلاگ تا پلاک» را نرفت              همان بر سرش یک دو من خاک باد

که هر کس «بلاگ تا پلاک» را برفت              میازار موری که دانه کش است

با عرض احترام علی کوچولو


نوشته شده در  شنبه 86/12/18ساعت  7:59 صبح  توسط علی کوچولو    نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
110
پرسپولیس هورا - استقلال سوراخ
دلتنگی در n کیلومتر
پاتو از رو بوق بردار
میازار موری که .....