سفارش تبلیغ
صبا ویژن
کوچکانه

چی می خواهید؟؟؟؟

آهان تو هم از همون رفیقایی هستی که در سفر کربلای ایران کلی با هم خندیدیم و گریه کردیم.  حدس زدن این که به وبلاگم سر میزنید کار سختی نیست، اما می خواستم قبل از این که به وبلاگ می آیید یک آب و جارویی بکنم تا آبروریزی نشه.

حتما تو هم مثل من دلت برای یک لحظه نشستن در خاک شرهانی یا طلائیه تنگ شده نه؟ توی همین چند ساعت، دل من هم برای شهدا و خاکهای پاکشون تنگ شده و هم برای دوستانی که همسفرم بودند. بدون اغراق میگویم که واقعا دلم براتون تنگ شده. از اول اتوبوس شماره 3 بلاگ تا پلاک(2ش) بگیر تا آخرش. مخصوصا رفقای خوبی چون علی شاطری، سید محمد محمدی، دوستان خوب و شیرین گروه یگان (مخصوصا محمد آقای تپل)، آقای گل آقایی (که آخرش یادم رفت اسم اصلیشو بپرسم)، گل پسر اردو، جاکفشی عزیز،علی آقای محمودی (دلم برای تمام شوخیهایت تنگ شده)، مهدی نیکخواه دوست داشتنی، مهدی بهرامی خونگرم،حامد احسان بخش (نمره روابط عمومی و اخلاقش= 20)،علی نراقی (که تازه بعد از پیاده شدنش در اراک یادم افتاد که وقت نشد باهاش یک گپ هر چند کوتاه بزنم و قدر یک دوست خوب، مثل او را ندونستم)، حامد آقاجانی خوش خنده و مهربان، مظاهر محمودی (که تواضعش نشان از روح بزرگش بود)، عمو فخری که با تمام وجود در این اردو به ایشان ارادت پیدا کردم و بقیه دوستان هم اتوبوسی که سعادت همراهیشان را در این سفر استثنایی به دست آوردم.

با عرض پوزش از دیگر خوانندگان وبلاگ که این پست را شامل حال خود ندیدند و اظهار عجز از این که نتوانستم دوباره با زبان طنز، از شما پذبرایی کنم. دلم کمی گرفته. منتظرخبر گردهمایی بعدی دوستان وبلاگ نویس خود هستم.

حرف دیگری برای گفتن ندارم

علی کوچولو


نوشته شده در  سه شنبه 86/12/28ساعت  4:35 صبح  توسط علی کوچولو    نظرات دیگران()


لیست کل یادداشت های این وبلاگ
110
پرسپولیس هورا - استقلال سوراخ
دلتنگی در n کیلومتر
پاتو از رو بوق بردار
میازار موری که .....